جدیداً وقت گذروندن با گل و گیاه رو بیشتر از مصاحبت با آدما دوست دارم.
یه بیلچهی آبی کوچیک با بیست-سی تا گل دون رنگارنگ مینیاتوری و چند تا کیسه خاک و اقسام کاکتوس و ساکولنت و انواع محلول آفتکش و تقویت ریشه و گل، تمام چیزیه که توی قرنطینه من رو سرپا نگه داشته؛
گاهی که لب تاب رو کنار می دارم و از دنیای ابر و بادی داستانم بیرون میام یکراست میرم سراغ گلدونام و قربون صدقه برگا و غنچههای گل شون می رم و بهشون رسیدگی می کنم و زنده میشم.
گرچه این روزا زیاد شک میکنم که هنوز زنده هستم یا مُردهم ! اصطلاحاً چی میگن؟! آها حیات نباتی. یعنی زندگی گیاهی؛
آره فکر میکنم که به یه نوع زندگی گیاهی اختیاری رسیدم که نبضش توی گلدونای روی شلف دیوار میزنه.
درباره این سایت